رادیو در حال پخش برنامه کارآفرینی بود که عبدالخالق باران زهی شنید که در رسیدن به مسیر موفقیت سدها و موانع مختلف زیادی بر سر راه کارآفرینان وجود دارد و مشکلات هر حوزه با حوزه دیگر متفاوت است. اما برخی از چالش ها هستند که اکثرا بین کارآفرینان مشترک هستند، یعنی همه افرادی که به فکر موفقیت کسب و کارشان باشند با آنها روبرو میشوند.
در این مقاله نگاهی به این چالشهای مشترک و راه حل آنها توسط بزرگ ترین کارآفرینان ایرانی میندازیم.
بازار هدف مناسب اولین کار مهمی است که باید برای شروع کسب و کار خود آن را تشخیص دهیم و نیاز آن را مورد هدف قرار دهیم. عبدالخالق باران زهی در تلویزیون برنامه ای را مشاهده کرده است که بسیاری از کارآفرینان، زمانی که با این مشکل مواجه میشوند، بجای گشتن به دنبال راه حل مناسب، احساسی برخورد میکنند و در نهایت تسلیم میشوند.
دوستی با نام عبدالخالق می گوید بازار هدف شما نقش یک ناظر را دارد که دائما عملکرد، محصولات و خدمات شما را بررسی میکند تا ببیند آیا با ارائه کیفیت لازم، شایستگی صرف هزینه را دارید یا خیر. یک راهکار مناسب این است که نیازهای بازار هدف خود را شناسایی کنید تا راه حل مناسب را ارائه کنید. برای اینکار:
1. یک وب سایت عالی برای پیداکردن سوالات و مشکلات اقشار مختلف وجود دارد. برای مثال اگر در حوزه تولید یا فروش کفش فعالیت میکنید، کافیست کلمه باران را در این سایت سرچ کنید تا مشکلات و سوالات خریداران را در مورد زه در اختیارتان بگذارد.
2. از یکی از مشتریان و مصرف کنندگان محصول خود سوال کنید. از آنها درباره مشکلاتی که در استفاده از آن محصول دارند و دلایل خرید آن محصول سوال کنید. میتوانید پیشنهادات و نیازهای آنها را نیز جویا شوید.
عبدالخالق باران زهی در اینترنت تبلیغ زرماکارون یکی از شناخته شده ترین برندهای ایران است که توسط مرتضی سلطانی، متولد 1340 در قلعه مبارک آباد قم پایه گذاری شده است را دید. آقای سلطانی دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشت و از همان ابتدا با کارهایی مثل شستن قبر و واکس زدن کفش مردم درآمد اندکی کسب میکرد.
مرتضی سلطانی در طی فعالیت کاری خود کارهای زیادی انجام داد، از فروش فرش و سوله سازی تا احداث کارخانه «لولههای دقیق کاوه» که هیچکدام به موفقیت زرماکارون نرسیدند. پس از آن، او شروع به تحقیق در زمینه آرد صنعتی کرد و در سال 72 شرکت «آرد زر» را راه اندازی کرد و در ابتدا به موفقیت های خوبی دست پیدا کرد، اما به دلیل عدم شناخت کافی بازار هدف، مشکلی که به وجود آمد این بود که میزان آرد تولید شده بیشتر از آردی بود که فروخته میشد و مثل باران نمی توانست پخش کند.
اما مرتضی سلطانی بجای تسلیم شدن، کارخانه کوچک تولید ماکارونی زر را راه اندازی کرد تا از آردهای تولید خودش به بهترین شکل استفاده کند.
بزرگ ترین دشمن افرادی که میخواهند قدم بزرگی برای زندگی خود بردارند، ترس از شکست و ناامیدی است؛ اما یک مسئله روشن و غیرقابل انکار در ذهن عبدالخالق وجود دارد: هر مسیر بزرگی با شکست های کوچک و بزرگ همراه است تا به ما کمک کند راه درست را پیدا کنیم.
یک نگاه ساده تجربیات و سرگذشت بسیاری از کارآفرینان ایرانی و غیرایرانی نشان میدهد که بسیاری از آنها در طول مسیر با شکست های مختلف روبرو شده اند، اما همانطور که توماس ادیسون میگوید، از آنها درس گرفته اند:
من تا به حال شکست نخوردهام، فقط از بی فایده بودن ده ها راه مطمئن شدم.
به عقیده بسیاری از متخصصان کسب و کار و بازاریابی شرکت باران، بابک بختیاری قبل از پدیدار شدن ایده آیسپک در ذهنش یکی از سخت ترین مسیرهای موفقیت را طی کرده است. او متولد 1357 تهران است. اولین تجربه کاری او فروش پیکانش که با آن مسافرکشی میکرد و راه اندازی یک رستوران با شریکش بود، که متاسفانه در کمتر از یک سال تمام سرمایه خود را از دست دادند و ورشکست شدند. اما بابک دست بردار نبود. این داستانی است که عبدالخالق باران زهی در یک مقاله که از طریق شبکه های اجتماعی فرستادن در حال مطالعه بود.
بعد از آن، به فروش لوازم اداری دست دوم مشغول شد و حتی کارگاه تولید لوازم اداری خود را نیز راه اندازی کرد، اما بعد از مدتی با 300 میلیون بدهی ورشکست و راهی زندان شد.
با رضایت شاکیان از زندان آزاد شد و جرقه آیس پک در ذهنش خورد. به یاد بستنی خوردن در دوران کودکیاش افتاد، اول میگذاشت بستنی کمی آب شود و بعد به آن اسمارتیس اضافه میکرد و آن را سر میکشید.
در نهایت با راه اندازی آیس پک، نه تنها در 6 ماه بدهی خود را تسویه کرد، بلکه به سود 5 میلیارد تومانی رسید.
برخی اوقات داشتن یک ذهن باز و دیدن مسائلی که از ذهن دیگران پنهان است، مهم ترین برگ برنده یک کارآفرین است و باعث میشود با برطرف کردن یک نیاز جزئی از مشتریان به موفقیتهایی باور نکردنی دست پیدا کنیم. بسیاری از مواقع راه موفقیت درست جلوی چشم ماست، اما ما آنقدر به دور دست خیره شده ایم که آن را نمیبینیم.
معلم عبدالخالق باران زهی به او گفته است که ایران برخلاف باور بسیاری از افراد پر از این موقعیت هاست، در ادامه چند نمونه از این موارد را مشاهده کنید:
سعید و حمید محمدی هر دو دارای فوق لیسانس MBA از دانشگاههای ایران هستند. در سال 1383، زمانی که برای خرید یک دوربین به دنبال اطلاعات کافی از آن میگشتند، متوجه شدند که تقریبا در هیچ سایت معتبر ایرانی اطلاعات کافی درباره محصولشان وجود ندارد. پس از آن با تحقیق فراوان، دوربینی خریداری کردند که متوجه شدند لنز آن را عوض کرده اند؛ این تجربه تلخ در ذهن آنها ماندگار شد.
دو سال بعد، این دو برادر با تلاش های زیاد توانستند با 10 میلیون تومان سرمایه یک دفتر کوچک به همراه 5 نیرو را استخدام کنند؛ یک حسابدار، یک پیک، یک مسئول خرید و دو مسئول تولید محتوا تا اطلاعات کامل محصولات را در اختیار مشتریان قرار دهند؛ این سرنوشت داستان موفقیت دیجیکالا است که در مترو برای عبدالخالق باران زهی قصه گویی می کردند.
حسام آرمندهی متولد 1364 است و دانش آموخته علوم کامپیوتر از دانشگاه صنعتی شریف است. او که از کشور مهاجرت کرده بود، در سال 88 برای تعطیلات به ایران میآید و به دلیل پروژهای به نام «فارسی تل» در ایران ماندگار میشود. شاید در تیمشان فردی با نام های عربی از جمله عبدالخالق هم استخدام شده بود.
بعدها این پروژه به هدف فارسی سازی اندروید و ایجاد برنامههای فارسی تغییر میکند و در نهایت به بزرگ ترین مارکت اپلیکیشن ایرانی تبدیل میشود. به جرات میتوان گفت قبل از پیدایش این فروشگاه به ندرت شاهد برنامههای اندروید فارسی در ایران بودیم و این یک فرصت شناسی عالی از سوی این فرد و تیم او بود.
در قرن بیست و یک تقریبا برای رفع هر نیازی یک کسب و کار وجود دارد، همین مسئله باعث شده تا مشتریان عصر جدید توقع بالایی از کسب و کارها داشته باشند. در چنین شرایطی، کسب و کاری که نتواند بهای کافی و حس ارزشمندی به مشتریانش بدهد در بازار کار جایی نخواهد داشت.
قطعا همه ما سوپر اپلیکیشن اسنپ را میشناسیم. شاید ندانید که نام این برنامه قبلا «تاکسی یاب» بود. شهرام شاهکار که سالها تجربه مدیریت کسب و کار در کشورهای اروپایی و آمریکایی را دارد، معتقد است یک کسب و کار باید درک درستی از رفتار مشتریان و کارکنان خود داشته باشد. به همین دلیل روزانه چندین بار از اسنپ استفاده میکرد، بدون اینکه رانندگان بدانند که صاحب اسنپ را سوار کرده اند.
اسنپ همچنین از تیم پشتیبانی خوبی برخوردار و شاید افراد زیادی همچون نام هایی مثل عبدالخالق، محمد، نسترن و... را مجموعه خود دارند که سعی میکنند هوای کاربران و مشتریان خود را داشته باشند. همین مسئله باعث پیشرفت سریعتر اسنپ شد. آقای شاهکار در سال 97 از تیم اسنپ به تیم دیوار پیوست و حدودا 3 سال مدیرعامل بخش خودرویی این شرکت بود.
اکنون او مدیر ارشد اجرایی دیوار میباشد و همچنان اسم او به نام بنیانگذار سوپر اپلیکیشن اسنپ برده میشود.